جوانمرد کوچک رادمردبزرگ

دیروز رادوین رفت آتلیه عکاسی که عکس ۶*۴ بگیره برای پاسپورتش  . اینم اولین عکس ۶*۴ آقا راد . . . . . . . ...

رادوین هفته قبل توی بیمارستان آتیه تهران یک عمل جراحی داشت . روز سختی برای رادوین و من و مامانش بود . خدا رو شکر عملش به خوبی انجام شد و حالا رادوین خان حالش خوبه . از همه کسانی که  حضوری یا تلفنی جویای احوالش بودند ممنونیم . و از کسانی که علیرغم خبر دار شدن از یک تماس دریغ کردند گلایه ای نیست چرا که شاعر می فرماید : معرفت در گرانی است به هر کس ندهندش پر طاووس قشنگ است به کرکس ندهندش رادوین یک ساعت قبل از عمل - بابا فدای دست بانداژ شده رادوین   رادوین از اتاق عمل برگشته و هنوز تحت تاثیر داروی بیهوشیه   ...

قربون خنده های پسر گلم خان کوچولو اهل مطالعه است همه جای خونه محل بازی آقاست از تخت پارکش گرفته  توی کمد   و حتی روی میز   خودش هم به شیطونی هاش می خنده   ...

        ...

امروز رادوین برای اولین بار با من اومد آرایشگاه و موهاشو کوتاه کرد. فکر نمی کردم که اجازه بده ولی پسر خیلی خیلی خوبی بود و نشست تا آقای آرایشگر کارش تموم شد . رادوین یکی دو روز قبل از کوتاه کردن موهاش رادوین خان مو قشنگ         ...

اندر حکایت شیطونیهای آقا رادوین تصویر زیر رو ببینید خصوصا دوچرخه سوار ردیف آخر حالا همون دوچرخه سوار رو در تصویر زیر ببینید       ...

رادوین برعکس باباش همه غذاها و میوه ها رو می خوره حتی فلفل دلمه ای مسیر پیاده روی آقا راد از آشپزخانه به پذیرایی و درب خروج   ...

فکر می کنید این عکس ساعت چند گرفته شده ؟ هشت صبح  ده صبح ۱۲ ظهر ۴ بعد از ظهر  ۸ شب  ۱۰ شب   نه ساعت حدود ۱۲ شب بود که آقا رادوین برای فرار از تعویض لباس و پمپرزش رفته وسط آشزخانه نشسته اینم یه عکس قدیمی که مربوط به اولین باری که رادوین رفته جگرفروشی        ...

   دیروز بابا علیرضا رفته تهران ماموریت . رادوین جونم خیلی وابسته به باباییش شده اما شانسی که آوردیم این بود که موقع رفتن بابا ُ رادوین خواب بود . وقتی بیدار شد و باباش رو ندید کمی بی تابی کرد اما چون تولد دختر عموش مهسا بود لباس پوشید و خوش تیپ شد و رفت تولد . اما توی تولد هم حسابی منو اذیت کرد و بغل هیچکس نرفت . طفلکی طاقتش واسه باباش نمی گیره اما بلد نیست به زبون بیاره . انشاء ا... بابا علیرضا زودتر و به سلامت برگرده . ...